۱۱مبانی نظری عزت نفس

 

در بررسی عزت نفس اولین کار توسط ویلیام جیمز[۱] (۱۸۹۰) ، انجام شده است وی به توضیح تمیز بین خود شناخته و خود شناسانده پرداخت و آن را به سه عنصر مادی (بدن ، خانواده ، خانه ) ، اجتماعی (فرد در عین داشتن سطح مختلف اجتماعی ، برای سایر افراد قابل شناخت است ) و (حالت هوشیاری و تمایلات) تقسیم کرد . او معتقد بود که تصور فرد از خود در حین تعاملات اجتماعی ، یعنی زمانی که متولد شده و مورد شناسایی دیگران قرار می گیرد ، شکل             می گیرد(به نقل از بیابانگرد ، ۱۳۷۲) .

 

 

در پژوهشی  دیویس و کاتزمن [۲] (۱۹۹۷)، به این نتیجه رسیدند که کاهش عزت نفس جسمانی موجب افزایش افسردگی می گردد. همچنین بایبی [۳](۱۹۹۸) ، در بررسی خود رابطه بین عزت نفس ، افسردگی ، وسواس و نیتی بدنی را مورد مطالعه قرار داد. نتایج بدست آمده ، حکایت از آن داشت که عزت بدنی رابطه مثبت با عزت نفس دارد. همچنین عزت بدنی با افسردگی ، وسواس و اضطراب رابطه منفی دارد( به نقل ازنجفی، ۱۳۷۹).

 

اریکسون (۱۹۸۰) ، اعتماد و ایمنی حاصل از پذیرفتن محیط و دیگران را ، اساسی برای تحول          می شناسد ، به اعتقاد وی ، کودکی که کارهایش تائید می شود ، احساس شایستگی می کند ، اما کودکی که اعمالش به چشم نمی آید ، احساس خود کم بینی و حقارت می کند . به نظر اریکسون والدین و معلمانی که به کودک پاداش می دهند توانمندی و احساس شایستگی او را استحکام می بخشند . در مقابل کسانی که تند خویی می کنند وتلاش های کودک را به مسخره می گیرند ، به احساس خود کم بینی او دامن می زنند .

 

براندن معتقد است که عزت نفس از دو بخش تشکیل می شود ، که یکی داشتن احساس اطمینان در برخورد با چالش های زندگی یا باور خود توانمندی است ، و دیگری احساس صلاحیت برای خوشبخت شدن یا حرمت نفس می باشد ( به نقل از قراچه داغی ، ۱۳۷۹) .

 

پپ ، آلیسی ، مچیل و ادوارد[۴] ( ۱۹۸۹) ، معتقدند که نحوه ی شکل گیری عزت نفس را می توان از طریق تفکر در مورد خود ادارک شده[۵] » و خود ایده آل [۶]» بررسی نمود . خود ادارک شده همان خود پنداره[۷] می باشد ، یعنی دیدگاه عینی فرد در مورد مهارت ها ، صفات  و ویژگی هایی که در خود می بیند یا فاقد آن است . خود ایده آل ، عبارت از تصویری است که هر فرد دوست دارد از خود داشته باشد . به اعتقاد وی ، زمانی که خود ادارک شده و خود ایده آل با هم همتراز باشند ، فرد از عزت نفس بالایی برخوردار است ، اما شکاف و فاصله بین خود ادارک شده و خود ایده آل ، عاملی است که مشکلات مربوط به عزت نفس را به وجود می آورد ، جرج کلی[۸] (۱۹۰۲) به اهمیت واکنش های افراد دیگر در شکل دادن به عزت نفس تاکید داشت ( به نقل از بیابانگرد ، ۱۳۷۲).

 

از دیدگاه مزلو[۹] ، عزت نفس عبارت است از شایستگی ، توانمندی ، اطمینان ، استقلال و آزادی ، چنانچه عزت نفس ء گردد ، افراد احساس ارزشمندی ، توانایی و مثمر ثمر بودن و اعتماد به خود می کنند و اگر نشود به احساس حقارت ، درماندگی و ضعف در فرد منجر می گردد .همچنین راجرز عزت نفس را ارزیابی مداوم شخص نسبت به ارزشمندی خویشتن می پندارد            ( شاملو ، ۱۳۷۸) .

 

رابسون عزت نفس را حس رضامندی و خویش پنداری » می داند که از ارزیابی خود درباره ی ارزشمندی ، جذابیت ، شایستگی ، کفایت ، قدر و منزلت و توانایی جهت ی تمایلات و خواسته های فرد ناشی می شود (سبزواری ، ۱۳۷۷).

 

همچنان که کودکان از خود درکی پیدا می کنند و هویت خود را می یابند ، تلویحاً برای خصوصیات خود ارزش منفی یا مثبت قایل می شوند . مجموعا این ارزیابی هایی که کودک از خود می کند ، عزت نفس او را تشکیل می دهد . عزت نفس همان مفهوم خود » نیست ، مفهوم خود » مجموعه ای است از عقاید فرد درباره خود که بیشتر بر مبنای توصیف است تا قضاوت ممکن است بعضی از بخش های مفهوم خود » خوب یابد تلقی شود ولی بعضی از بخش ها نه خوب تلقی شود نه بد .

 

اینکه کسی موی سیاه و صدای نرمی دارد ، بخشی از مهفوم خود » است ولی این خصوصیات نه بد هستند و نه خوب .

 

از طرف دیگر ، عزت نفس به ارزیابی های شخصی از خصوصیاتش اطلاق می شود . مثالی ممکن است این تمایز را روشن کند یک پسر هشت ساله ممکن است از خودش این تصور را داشته باشد که زیاد دعوا می کند . اگر برای این توانایی در دعوا راه انداختن ارزش قایل باشد و به خودش حق بدهد این خصوصیت به عزت نفس او می افزاید . ولی اگر از اینکه مدام دعوا راه می اندازد ناخشنود باشد ، این خصوصیت احتمالاً عزت نفس او را کاهش می دهد( ماسن ، ۱۳۷۲) .

 

۲-۱۲توجه به عزت نفس در کودکان

 

یکی از دلایل توجه زیادی که به عزت نفس می شود ، این تصور است که ممکن است ضعف بعضی از کودکان در مدرسه ناشی از کمی عزت نفس آنان باشد . چندین برنامه تربیتی برای بالا بردن عزت نفس کودک به این امید طرح ریزی شده است که بتواند عملکرد او را در مدرسه نیز پیش ببرد .

 

 

عزت نفس ، اطمینان به خود و ارزش قایل شدن برای خود را به همراه می آورد . مردم منطبق با خودانگاره خود و توقعات خودشان و دیگران رفتار می کنند . تصور شخص از خودش ، تعیین کننده سرنوشت او خواهد بود . انتقاد کردن از کودک نه فقط از انگیزه حرمت می کاهد ، بلکه همچنین تاثیری منفی بر عزت نفس دارد که بر سطح توقع از خود تاثیر می گذارد . انتقاد مثبت ، توجه و حمایت از کودک در ایجاد خود انگاره ، دستیابی به یک حس مطلوب انتظار از خود و انگیخته باقی ماندن کمک می کند . هنگام تمجید از فرزندتان با بهره گرفتن از تعاریف متنوع می توانید بر او تاثیر گذاشته و اعتبار بیشتری به او ببخشید . نه فقط این تعاریف ، خود انگاره فرزندتان را بهتر می کند ، بلکه با استفاده بیشتر از آنها به نحو مثبت تری شاهد رشد کیفیات عملکردهای خوب در او خواهید بود ( فرگوسن ، ۱۳۸۲) .

 

کمک به رشد یک خود انگاره مثبت به دور از محدودیت های تصور قالبی ، گام مهمی در جهت صحیح می باشد . کودکی با خود انگاری خوب ، انضباط شخصی بیشتری دارد و برای یادگیری و ارتقای سطح مهارت هایشان بهتر انگیخته شده است . برای ارتقای خود انگاری فرزندتان اعتقاد داشته باشید که او مهم ترین کودک دنیا است سپس او را وادار به قبول این مطلب نمایید                  ( فرگوسن ، ۱۳۸۲) .

 

عزت نفس بر موفقیت های مدرسه ای موثر است ، بچه هایی که احساس خوبی درباره توانایی های خود دارند ، به احتمال قوی در مدرسه بهتر از بچه هایی عمل می کنند که اغلب فکر می کنند نمی توانند کارها را به درستی انجام دهند . موفقیت های مدرسه نیز متقابلا در عزت نفس بچه ها اثر می گذارند . چگونگی موفقیت های مدرسه ای دانش آموزان بر احساس آنها در مورد خود موثر خواهد بود . بچه هایی که عملکرد آنها در سطح پایین است ، این سطح عملکرد را به سایر فعالیت های خود نیز تعمیم می دهند .

 

عزت نفس در نحوه ارتباط بچه ها با دیگران موثر است . بچه هایی که در مورد خود احساس خوبی دارند تمایل دارند که رابطه ای مثبت با دیگر افراد داشته باشند . عزت نفس در خلاقیت موثر است بچه هایی با عزت نفس پایین کمتر از بچه هایی که دارای عزت نفس مناسب هستند ، برای انجام کارهای خلاقانه ریسک می کنند ، والدین در عزت نفس کودکان خود موثرند .

 

تحقیقات نشان می دهد که بچه های دارای عزت نفس بالا به داشتن والدینی گرایش دارند که به بچه های خود محبت می کنند و احساس مقبولیت به آنان می دهند . در حالی که بچه های باعزت نفس پایین به داشتن والدین نقاد و دقیق تمایل دارند . بچه های دارای عزت نفس پایین نسبت به بچه هایی که عزت نفس بالایی دارند ، گرایش خیلی بیشتری به کشمکش و ستیز با والدین نشان می دهند. موارد زیر کارهایی است که والدین می توانند با انجام آنها به افزایش عزت نفس منا سب فرزندان خود کمک نمایند .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  • فرزندان خود را تحسین و تشویق کنند .
  • محبت و عشق زیادی به فرزندان خود نشان دهید .
  • با بچه های خود با احترام رفتار کنید .
  • به رفتارها و نگرش های خود اهمیت دهید .
  • به بچه ها مسئولیت بدهید .
  • بچه ها را آزاد بگذارید تا بعضی مواقع خطر کنند .
  • به توانایی ها و علایق فرزندان خود اهمیت بدهید .
  • به سخنان کودکان گوش دهید و به آنها پاسخ دهید .
  • به قول هایی که به کودکان داده اید ، عمل کنید (فتحی ، ۱۳۸۲) .

برای بهبود عزت نفس دانش آموزان باید کار را از کارکنان مدرسه آغاز کنیم . کودکان قبل از هر چیز ، از طریق الگوگیری و تقلید ،عزت نفس پیدا می کنند . اگر خود معلمان عزت نفس کمی داشته باشند ، احتمال دارد آن را به شاگردان خود منتقل کنند . در عین حال معلمین هر روز              می توانند کارهایی انجام دهند که عزت نفس دانش آموزان افزایش یابد و در پی آن چشم انداز موفقیت آنان گسترش یابد . بدین منظور ، الگویی را مطرح می سازیم که با بهره گرفتن از آن               دانش آموزان را به سویی می رانیم که در زندگی خود برنده و موفق باشند .

 

 

 

 

ویژگی های افراد سالم ( برخوردار از سلامت روان ) از دیدگاه های مختلف 

 

برای داشتن روانی خوب ، شرایطی وجود دارد . روبرو شدن با واقعیت ، سازگار شدن با تغییرات ، گنجایش داشتن برای اضطراب ها ، کم توقع بودن ، احترام قائل شدن برای دیگران ، دشمنی نکردن با دیگران و کمک رساندن به مردم (گنجی ، ۱۳۷۹).

 

 

بنا بر تحقیقات انجمن ملی بهداشت روانی »

 

۱- افراد سالم از نظر روان ، احساس راحتی می کنند . خود را آن گونه که هستند می پذیرند ، و از استعدادهای خود بهره مند می شوند . در مورد عیوب جسمانی و ناتوانی های خود شکیبا بوده و از آن ناراحت نمی شوند و دیدگاه واقع گرایانه دارند و دشواری های زندگی را سهل می انگارد . آنها وقت کمی را در نگرش ، ترس ، اضطراب و یا حسادت سپری می کنند . اغلب آرامند ، نسبت به عقاید تازه گشاده رو بوده و دارای طیب خاطر هستند ، شوخ طبع هستند و اعتماد به نفس دارند ، اگر چه از حضور در جمع لذت می برند ، اما به تنها بودن نیز اهمیت می دهند وحشتی از آن ندارند . همچنین از سیستم ارزشی برخوردارند که از تجارب شخصی شان سرچشمه می گیرد ، بدین معنی که یک احساس شخصی مبنی بر درست یا غلط بودن امور دارند .

 

 

۲- افراد دارای سلامتی روان ، احساس خوبی نسبت به دیگران دارند ، آنها می کوشند تا دیگران را دوست داشته باشند و به آنها اعتماد نمایند چنین افرادی قادرند که با دیگران روابط گرمی داشته باشند و این روابط را ادامه دهند و به علایق دیگران توجه می کنند و احترام می گذارند . آنها به خود اجازه نمی دهند که از سوی دیگران مورد حمله و فشار قرار گیرند و نیز سعی نمی کنند که بر دیگران تسلط یابند . آنها با احساس یکی بودن با جامعه ، نسبت به دیگران احساس مسئولیت می کنند .

 

۳- قدرت روبروشدن با نیازهای زندگی را دارند . معمولا نسبت به اعمال خود احساس مسئولیت می کنند و با مشکلات به همان شیوه که رخ می دهند ، برخورد می کنند . دارای پندارهای واقع گرا در مورد آنچه که می توانند یا نمی توانند انجام دهند ، هستند . بنابراین آنها محیط خود را تا آنجا که ممکن است شکل می دهند ، و نیز تا آنجا که ضرورت دارد با آن سازگار می شوند (بنی جمالی واحدی ، ۱۳۷۳) .

 

۲-۱۰دیدگاه های مختلف در مورد سلامت روانی

 

۲-۱۰-۱ دیدگاه روان پزشکی

 

دیدگاه روان پزشکی ، درباره فرد ، دید تعادل حیاتی دارد . طبق این دیدگاه فردی از سلامت روانی برخوردار است که دارای نظام متعادلی است که خوب عمل می کند و اگر تعادل به هم بخورد ، بیماری روانی ظاهر خواهد شد (گنجی ، ۱۳۷۹) .

 

دیدگاه روان کاوی معتقد است که شخصیت فرد از سه بخش تشکیل می شود : نهاد ، من ، و من برتر » . بنابراین بهداشت روانی زمانی تضمین می شود ، که من با واقعیت سازگار شود ، و تکانش های غریزی نهاد به کنترل در آید ( گنجی ، ۱۳۷۹) .

 

فروید معتقد است که شخص سالم دو ویژگی دارد :

 

 

  • می تواند دوست بدارد و دوست داشته شود .
  • می خواهد و می تواند کار بکند ( شعاری نژاد ، ۱۳۷۱) .

فروید ، سلامت روانی را از یک طرف نتیجه تعادل بین سه عنصر نهاد ، من و من برتر و از طرفی دیگر نتیجه تعادل بین سطوح خود آگاه و ناخودآگاه می داند ( حسینی ، ۱۳۶۰) .

 

فروید معتقد است ویژگی خاصی که برای سلامت روان شناختی ضروری است خودآگاهی            می باشد . یعنی هر آنچه که ممکن است در ناخودآگاه موجب مشکل شود ، بایستی خود آگاه شود.  شخص سالم از مکانیزمهای دفاعی نوع دوستی ، شوخ طبعی ، پارسایی ، ریاضت و والایش یا تصعید استفاده می کند (لیندزی ، وهال ، ۱۹۷۰ ، به نقل از نجات و ایروانی ، ۱۳۷۸) .

 

فروید معتقد است ، انسان متعارف و سالم کسی است که مراحل رشد روانی – جنسی را با موفقیت پشت سر گذاشته باشد و در هیچ یک از مراحل بیش از حد تثبیت نشده باشد ( کورسینی،  ۱۹۷۳ ، به نقل از وردی ، ۱۳۸۰ ) .

 

آلپورت نتیجه پژوهش های خود مربوط به سلامت روان شناختی را در شش معیار خلاصه نموده است ، که این معیارها عبارتند از : رشد خویشتن،مبادله و تعامل با دیگران ، احساس هم دردی ، امنیت عاطفی ، هوش کنشی ، بینش نسبت به خویشتن و هدف مندی . اگر چه فرد نمی تواند تمام این ویژگی ها را به دست آورد ، اما این ویژگی ها روی هم رفته ، معنای سلامت روان شناختی را از دیدگاه آلپورت روشن می سازد (هوگان ، ۱۹۷۶ ، به نقل از وردی ، ۱۳۸۳) .

 

ازدیدگاه کارل یونگ ، فرایندی که موجب یکپارچگی شخصیت انسانی می شود ، مزیت یافتن یا تحقق خود است این فرایند خود شدن ، فرایندی طبیعی است و چنان نیرومند است که یونگ آن را غریزه نامید .

 

در انسان مزیت یافته ، هیچ یک از وجوه شخصیت مسلط نیست ، نه هشیار و نه ناهشیار ، نه یک منش یا گرایش خاص و نه هیچ یک از سنخ های کهن بلکه همه آنها به توازونی هماهنگ رسیده اند . از طرف دیگر به نظر وی همه جنبه های شخصیت باید به یکپارچگی و هماهنگی دست یابند به طوری که همه آنها بتوانند بیان شوند . افراد سالم از شخصیتی برخوردارند که یونگ آن را شخصیت مشترک خوانده است ، چون دیگر هیچ جنبه شخصیت به تنهایی حاکم نیست ، یکتایی فرد ناپدید می شود و دیگر چنین اشخاص را نمی توان متعلق به سنخ روانی خاص دانست ( نجات و ایروانی ، ۱۳۷۸).

 

مورای ( ۱۹۳۸) ، معتقد است رشد طبیعی و سالم به گونه ای است که ابتدا نهاد ، بعد من برتر و آن گاه من نقش تعیین کننده رفتار را ایفا می کنند .

 

تکانه های نهاد ، بایستی با نظارت خردمندانه من و مواظبت و حراست من برتر به صورت قابل قبول فرهنگی و تحت شرایط مورد قبول جامعه شود . همچنین به عقیده وی ، شخص سالم کسی است که نیازهای تثبیت شده نداشته باشد و نیازهای درونی و نهفته اش در جهت معیارهای درونی شده و من برتر باشد و براساس نیازهایش عمل نکند و نیازهایش با یکدیگر در تعارض و کشمکش نباشند . به علاوه انسان برخودار از سلامت روان شناختی ، موجودی منحصر به فرد است که بایستی به صورت یگانه مورد بررسی و مطالعه قرار بگیرد و دارای خصوصیات زیر است :

 

 

 

 

  • بین من برتر و من آرمانی فرد فاصله زیادی وجود ندارد .
  • من دارای قدرتمندی و کار آمدی بسیار است .
  • از ساختار روانی خودش آگاهی لازم را دارد .
  • هدف نهایی او رشد ، خلاقیت و تحقق خویشتن است .

به نظر هورنای (۱۹۴۵) انسان برخوردار از سلامت روان دارای این ویژگی ها می باشد . احساس امنیت می کند ، لذا فا قد پرخاشگری و خود شیفتگی است . به دلیل آگاهی از خود واقعی و استعداد بالقوه خویش ، تسلیم محض محیط اجتماعی و فرهنگی نیست ، بلکه ابتکار و شخصیت خودش را عهده دار می شود . خودشناسی و کوشش برای تحقق استعدادهای فطری و ذاتی وظیفه اخلاقی و امتیاز معنوی شخصیت سالم است و هدف او کمال است . انسان سالم خود آگاهی دارد و از خود واقعی و استعدادهایش کم و بیش آگاه است و خودش بسیاری از مشکلات زندگی را حل می کند ، لذا به دیگران وابستگی ندارد ( خدا رحیمی ، ۱۳۷۴).

 

اریکسون[۱] ، سلامت روان شناختی را نتیجه عملکرد قوی و قدرتمند من » می داند . من » عنوان مفهومی است که نشان دهنده ی توانایی یکپارچه سازی اعمال و تجارب شخص به صورت انطباقی و سازش است .

 

من » تنظیم کننده درونی روان است که تجارب فرد را سازماندهی می کند و در نتیجه از انسان در مقابل فشارهای نهاد » و من برتر حمایت می کند . هنگامی که رشد انسان و سازماندهی اجتماعی به نحو متناسب هماهنگ شود در هر کدام از مراحل رشد روانی – اجتماعی توانایی ها و استعدادهای مشخصی ظهور می نماید . در واقع به عقیده اریکسون سلامت روانشناختی هر فرد به همان اندازه است که توانسته است توانایی متناسب با هر کدام از مراحل زندگی را کسب کند            ( خدارحیمی ، ۱۳۷۴).

 

اریکسون احساس هویت را نشانه سلامت فکر و روان می داند که خود از مراحل حس اعتماد ، خود مختاری ، ابتکار و اشتغال به کارهای سودمند می گذرد و سرانجام به احساس هویت خود منجر می گردد . این احساس سرمایه داخلی است که بعد از طی موفقیت آمیز تمام مراحل ایجاد می گردد و با همانند سازی موفقیت آمیزی که به تنظیم محرک ها و غرایز اصلی فرد با توجه به فرصت ها و امکانات او منجر می شود ، ارتباط دارد . بدین ترتیب احساس هویت موجب اطمینان خاطری می گردد که به شخص قدرت انطباق و سازگاری می دهد( حسینی ، ۱۳۶۰) .

 

در واقع به نظر اریکسون (۱۹۶۸) ، هویت نشانه نشاط روانی است و هویت در مقابل سر درگمی نشانه یک شخصیت سالم در نوجوانان است .

 

مارسیا ( ۱۹۸۹ ) ، نیز بیان کرد که بین هویت و سلامت روانی ارتباط وجود دارد . وی مطرح           می کند که پایگاه هویت موفق ، سالم ترین پایگاه است ، چون توانایی شخصی خوبی برای سازگاری با محیط دارد ( ادبی ، ۱۳۷۹) .

 

اریک فروم تصویر روشنی از شخصیت سالم به دست می دهد . چنین انسانی به طور عمیق عشق می ورزد ، آفریننده است ، قوه تعقلش را کاملا پرورانده است ، و جهان و خود را به طور عینی ادارک می کند . حس هویت پایداری دارد ، با جهان در پیوند است و در آن ریشه دارد ، و حاکم و عامل در سرنوشت خویش است . فروم شخصیت سالم را دارای جهت گیری بارور می داند به نظر وی جهت گیری ، گرایش یا نگرش کلی است که همه جنبه های زندگی یعنی پاسخ های فکری ، عاطفی و حسی مردم ، موضوع ها ورویدادها خواه در جهان و خواه در خود را در بر می گیرد . بارور بودن یعنی به کار بستن همه قدرت ها و استعدادهای بالقوه ی خویش ، چهار جنبه شخصیت سالم در روشن ساختن مقصود فروم از جهت گیری بارور موثر است . این چهار جنبه                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                             شامل عشق بارور ، تفکر بارور ، خوشبختی و وجدان اخلاق می باشد .

 

عشق بارور لازمه رابطه آزد و برابر بشری است طرفین رابطه می توانند فردیت خود را حفظ کنند . عشق بارور از چهار ویژگی برخوردار است ؛ توجه ، احساس مسئولیت ، احترام و شناخت . تفکر بارور مستم هوش ، عقل و عینیت است .

 

خوشبختی بحث جدایی ناپذیر و پیامد زیستن موافق جهت گیری بارور و همراه همه فعالیت های سازنده می باشد . فروم میان دو نوع وجدان اخلاق که عبارتند از وجدان اخلاق قدرت گرا و وجدان اخلاقی انسان گرا تفاوت قائل شده است . وجدان اخلاقی قدرت گرا ، نمایانگر قدرت خارجی درونی شده است که رفتار شخص را هدایت می کند . وجدان اخلاقی انسان گرا تداعی خود است و از تاثیر عامل خارجی آزاد است ( نجات وایروانی ، ۱۳۷۸) .

 

به عقیده آلفرد آدلر زندگی ، بودن نیست ، بلکه شدت است . آدلر به انتخاب ، مسئولیت و معناداری مفاهیم در شیوه زندگی اعتقاد دارد و شیوه زندگی افراد را متفاوت می داند . محرک اصلی رفتار بشر ، هدفها و انتظار او از آینده است ، فرد سالم به عقیده آدلر از مفاهیم و اهداف خودش آگاهی دارد و عملکرد او مبتنی بر حیله و بهانه نیست او جذاب و شاداب است و روابط اجتماعی سازنده و مثبتی با دیگران دارد . روابط خانوادگی صمیمی و مطلوب دارد و جایگاه خودش را در خانواده و گروه های اجتماعی به درستی می شناسد . همچنین فرد سالم در زندگی هدفمند و غایت مدار است و اهداف او مبتنی بر تعقیب این اهداف است . غایی ترین هدف شخصیت سالم ، تحقق خویشتن است . از ویژگی های دیگر سلامت روانشناختی این است که فرد سالم همواره به بررسی ماهیت اهداف و ادراکات خودش می پردازد و اشتباهاتش را بر طرف کند . فرد ، خالق عواطف خودش است نه قربانی آنها . آفرینش گرایی و ابتکار فیزیکی از ویژگی های دیگر این افراد است . فرد سالم از اشتباهات اساسی پرهیز می کند .

 

اشتباهات اساسی شامل تعمیم مطلق ، اهداف نادرست و محال ، درک درست و توقع بی مورد از زندگی ، تقلیل یا انکار ارزشمندی خود و ارزش ها و باورهای غلط می باشد ( شاملو ، ۱۳۷۸) .

 

۲-۱۰-۲ دیدگاه رفتار گرایی

 

از دیدگاه رفتار گرایی ، بهداشت روانی به محرک ها و محیط وابسته است بدین ترتیب آنچه را که مکاتب دیگر بیماری روانی به حساب می آورند از دید رفتار گرایان ، رفتاری است که مانندسایر رفتارها آموخته شده است . به طور مسلم این رفتار با رفتاری که در برخی موقعیت ها به طور طبیعی اتخاذ و پذیرفته می شود مطابقت نمی کنند ، با این همه رفتار آموخته شده ای است . بنابراین می توان گفت رفتار ناسازگار مثل هر رفتار دیگری ، بر اثر تقویت آموخته می شود ، به طور کلی از دید رفتارگرایی ، کسی دارای بهداشت روانی است که رفتارش با محیط معینی ، با نوعی بهنجاری رفتاری سازگاری دارد (گنجی ،۱۳۷۹).

 

۲-۱۰-۳ دیدگاه انسان گرایی

 

این دیدگاه معتقد است که بهداشت روانی یعنی ی نیازهای سطوح پایین و رسیدن به سطح خودشکوفایی . هر عاملی که فرد را در سطح ی نیازهای سطوح پایین نگه می دارد و از خودشکوفایی او جلوگیری کند ، اخلاق رفتاری به وجود خواهد آورد .آبر اهام مازلو ، یکی از مشهورترین انسان گرایان معتقد است که برای داشتن سلامت روانی تا اندازه ای باید انعطاف پذیر بود و با واقعیت آن قدر فاصله گرفت که بتوان بیشترین خود مختاری (فردیت و مسئولیت) را به دست آورد . این فاصله گرفتن و یا رها شدن از واقعیت به معنی بی علاقگی یا طرد نیست ، بلکه شبیه تحلیل ، کسب آگاهی و قبول تجربه روانی و ذهنی فرد است . وی برای تحقق عزت نفس و خود شکوفایی معیارهایی را پیشنهاد می کند .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  • ادارک خوب از واقعیت
  • پیشرفت در قبول خود ، دیگران و طبیعت
  • پیشرفت در داشتن اراده
  • پیشرفت های نسبی در موضوعات اساسی
  • آزاد بودن و شوق زندگی داشتن
  • خود مختاری فزاینده و مقاومت در تشکیل گروه ها
  • ابتکار داشتن در قضاوت و غنی بودن در انگیزش
  • فراوانی تجربه های بسیار بالا
  • همانند سازی خوب با انسانیت

۱۰- بهبود در روابط با دیگران

 

۱۱- راحتی در پذیرش دیگران

 

۱۲- رشد خلاقیت

 

۱۳- تحرک در نظام ارزشها

 

بر خلاف مازلو که بر رشد مطلوب ارگانیسم تاکید دارد ، کارل را جرز یکی دیگر از انسان گرایان مشهور ، از بهداشت روانی مفهوم دیگری ارائه می دهد . این مفهوم ریشه در فلسفه اصالت وجودی (اگزیستانسیالیستی ) دارد و بر فرضیه تمایل بنیادی انسان به خود شکوفایی استوار است از طرف دیگر توانایی خود شکوفایی به محیط وابسته است ، محیطی که رشد فرد را ممکن می سازد و برای او احساس پذیرفته شدن نامشروط ، محبوبیت نامشروط و ارزشمندی را فراهم می آورد . طبق نظر را جرز بیماری روانی یا عدم بهداشت روانی بر اثر پذیرفته نشدن برخی رفتارها به وجود می آید . در واقع همه رفتارها پذیرفته نمی شوند و همه رفتارها مورد تایید دیگران قرار نمی گیرد .

 

این عدم پذیرش بین تصویری که فرد از خود دارد ( خویشتن پنداری ) و تصویری که واقعیت برای او فراهم می آورد ، انحراف ایجاد می کند . اینجاست که شخص وسایل پوشاندن واقعیت را خلق می کند و بدین وسیله سازگاری و بقا را برای خود ممکن می سازد ( گنجی ، ۱۳۷۹) .

 

۲-۱۰-۴ دیدگاه هستی گرایی

 

نگرش ویکتور فرانکل به سلامت روان ، بر اراده تاکید می کند . جستجوی معنا مستم پذیرفتن مسئولیت شخصی است . هیچ کس و هیچ چیز به زندگی انسان معنا نمی دهد مگر خودش . انسان باید با احساس مسئولیت آزادانه با شرایط هستی و زندگی روبرو شود و معنایی در آن بیابد .

 

به نظر فرانکل ماهیت وجود انسان از سه عنصر معنویت ، آزادی و مسئولیت تشکیل شده است و سلامت روان مستم تجربه شخصی این سه عامل است . معیار سنجش معنادار بودن زندگی کیفیت آن است نه کمیت آن . محصول و کاربرد در معنویت ، آزادی و مسئولیت نیز با خود انسان است . بنا بر نظریه فرانکل انسان کامل بودن ، یعنی با کسی یا چیزی فراسوی خود پیوستن . به عقیده فرانکل جستجوی هدف در خود ، شکست خویشتن است . لذا وی هدف رشد تکامل انسان را تحقق خود نمیداند ، بلکه چیزی بالاتر از آن می داند سلامت روان یعنی از مرز توجه به خود گذشتن ، از خود فرار رفتن و جذب معنا و منظوری شدن . در این صورت خود نیز به طور طبیعی و خود به خود تحقق می یابد . به طور خلاصه می توان گفت شخصی برخوردار از سلامت روان به عقیده فرانکل دارای ویژگی های ذیل می باشد : آزادی انتخاب عمل دارد ، مسئولیت هدایت زندگی و سرنوشت خویش را می پذیرد ، معلول نیروهای خارجی نیست ، معنای مناسبی از زندگی به دست آورده است ، بر زندگی خویش تسلط آگاهانه دارد ، ارزش خلاقیت، تجربه و گرایش خودش را آشکار می سازد ، از تجربه خودش فراتر می رود ، آینده نگر است ، تعهد شغلی دارد ، توانایی ایثار و دریافت عشق دارد و عشق ، هدف نهایی شخص دارای سلامت روانشناختی است . به عقیده فرانکل انسانی که واجد این صفات و خصوصیات باشد ، انسان فرارونده از خود نامیده می شود ( شولتز ، ترجمه خوشدل ، ۱۳۶۹).

 

۲-۱۰-۵ دیدگاه شناختی

 

طبق این دیدگاه ، سلامت روان داشتن سازگاری خوب یا احساس خوب بودن است ، به ویژه هنگامی که این نوع سازگاری یا احساس با معیارهای جامعه ای که فرد در آن زندگی می کند همخوانی داشته باشد ( ساعتچی ، ۱۳۶۹) .

 

سایر معیارها شامل تحمل ، پذیرش عدم اطمینان ، تعهد و تعلق نسبت به چیزی خارج از وجود خود ، تفکر علمی ، پذیرش خود و لذت گرایی صرف می باشد ( خدا رحیمی ، ۱۳۷۴).

 

بنا بر نظریه ویلیام گلاسر[۲] انسان سالم کسی است که واقعیت را انکار نکند و درد  ورنج موقعیت ها را با انکار کردن نادیده نگیرد ، بلکه با موقعیت ها به صورت واقع گرایانه روبرو شود . هویت موفق داشته باشد یعنی عشق و محبت بورزد و هم عشق و محبت دریافت کند و هم احساس ارزشمندی کند و هم دیگران احساس ارزشمندی او را تایید کنند . مسئولیت زندگی و رفتارش را بپذیرد و به شکل مسئولانه رفتار کند ( پذیرش مسئولیت کاملترین نشانه سلامت روانی است ) . توجه او به ندامت دراز مدت ، منطقی تر و منطبق با واقعیت باشد و بر زمان حال و آینده تاکید نماید نه بر گذشته و تاکید او بر آینده نیز جنبه درون نگری داشته باشد نه این که به صورت خیال پردازی باشد .

 

واقعیت درمانی گلاسر ( ۱۹۶۵) نیز بر سه اصل قبول واقعیت ، قضاوت در درستی افراد و پذیرش مسئولیت رفتار و اعمال استوار است و چنانچه در شخص این سه اصل تحقق یابد گویا ، نشانه سلامت روانی اوست(خدارحیمی ، ۱۳۷۴) .

 

به اعتقاد پر[۳] کسانی که از سلامت روانی برخوردار هستند با واقعیت های خود و عالم بیرون کاملا در ارتباط هستند . چنین اشخاصی در نتیجه شناخت کامل خود به جای این که در پی تصویری آرمانی از خویش باشند می توانند خود راستین واقعی را اعتلاء بخشند ( شولتز ، ترجمه خوشدل ، ۱۳۶۹) .

 

۲-۱۰-۶ دیدگاه بوم شناسی

 

دیدگاه بوم شناسی که به مطالعه محیط های زندگی موجودات زنده و مطالعه روابط این موجودات با یکدیگر با محیط می پردازد ، معتقد است که عوامل موجود در محیط فیزیکی مثل سر و صدا ، آلودگی هوا ، افزایش جمعیت ، کوچکی محل ست و به خطر افتادن حریم ، می توانند بهداشت روانی فرد را به خطر اندازد . بنابراین اگر شرایط محیطی مناسب و مساعد باشد وفرد بتواند سازگاری یابد ، دارای سلامت روانی خواهد بود ( گنجی ، ۱۳۷۹) .

 

از نظر دیویس و فیشمن[۴] ( ۱۹۹۳) ، ملاک های مهم سلامت روانی عبارتند از :

 

 

 

 

  • شناخت خود و محیط
  • استقلال فردی
  • رفتار بهنجار و منطبق با معیارهای جامعه
  • یکپارچگی شخصیت (گنجی ، ۱۳۷۹)

سلامت روانی وضعیت کسی است که کارکرد او در سطح قابل قبول از سازگاری و انطباق رفتاری است بهبودی روانی و تطابق کافی اجتماعی با موازین مورد قبول جامعه دارد ( کمپبل[۵] ، ۱۹۸۹ ، به نقل از ادبی ، ۱۳۷۹) .

 

  • این نگرش را ایجاد کنید که هر شخص مسئول نتایج و عواقب کار خود است .
  • بر نقاط مثبت تاکید کنید .
  • بیاموزید که گفتارهای خود را کنترل کنید .
  • در کلاس گروه های حمایت درست کنید .
  • نقاط قوت و منابع خود را شناسایی کنید .
  • اهداف و آرمان های خود را مشخص کنید .

به باز خوردها پاسخ بدهید و استقامت داشته باشید  (کیوانی ، ۱۳۸۸) .

پایان نامه دانشگاهی : انواع مهارت های زندگیمنابع پایان نامه روانشناسی و مقاله در مورد تعریف و اهمیت مهارت های زندگی

پایان نامه مبانی نظری برنامه آموزش مهارت های زندگی

دانلود مقاله اهداف آموزش مهارت های زندگی :

، ,  ,های ,عزت ,روانی ,سلامت ,عزت نفس ,    ,است که ,می کند ,می کنند ,نشانه سلامت روانی ,دیدگاه رفتار گرایی ,وجدان اخلاقی انسان ,سلامت روانی برخوردار

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دانلود خلاصه درس pdf مهندسی نرم افزار کامپیوتر دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی این راه من بود پخش کاغذ و مقوا کشفی کاغذ کاهی کرافت پاکت مطالب گوناگون ایران موزیک درگاه رسمی اطلاع رسانی فعّالیّـت های علمی پژوهشی دکتر رضا دادگر چرتک بلاگ حدیثه فکری منثور